معنی فضاى تودرتو
حل جدول
ماز
فضاى باز سیاسى اواخر حکومت شوروى
گلاسنوست
نوعی گلدوزی سنتی نقش گل و بوته به صورت حلقههای تودرتو
شرفهدوزی
مسیر لابیرنت و ماز
تودرتو
لابیرنت
تودرتو
لغت نامه دهخدا
تودرتو. [دَ] (ص مرکب) توئی درون توئی.با توهای بسیار: جامه ٔ تودرتو؛ تابرتا. لابرلا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || که بیکدیگر در وراه دارد: اطاقهای تودرتو؛ که بیکدیگر در دارند. که هر یک را به دیگر راه و در است. (یادداشت ایضاً).
- تودرتو کردن، به قصد فریب، مخلوط و درهم کردن چنانکه حسابی را: تودرتو کردن حسابی، به قصد نفع نامشروع حسابها را درهم و پیچیده کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تو شود.
فرهنگ عمید
تو tu * توبرتو
فارسی به انگلیسی
Complicated, Elaborate
تودرتو کردن
Elaborate, Complicate
تودرتو و پیچیده
Labyrinthine
چند اتاق تودرتو
Chamber
انگلیسی به فارسی
ترکی به فارسی
تودرتو
معادل ابجد
1897